سه ضربه
لغتنامه دهخدا
سه ضربه . [س ِ ض َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح کشتی گیران ) آنکه کسی را سه مرتبه بر زمین زنند. (فرهنگ فارسی معین ) : چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی ، ومشعبد افلاک را در مهره بازی چون مهره ببازی داشتی .
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه هزار(ان ).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه هزار(ان ).
(سندبادنامه ص 304).