ترجمه مقاله

سنگم

لغت‌نامه دهخدا

سنگم . [ س َ گ َ ] (اِ) همراه . رفیق . (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). مردم همراه و رفیق و همدم . (ناظم الاطباء). رجوع به سنگمبر و سنگار شود. || اتصال و امتزاج دو کس یا دو چیز و در زبان هندی نیز همین معنی رادارد. (برهان ) (از آنندراج ). اتصال دو چیز با هم . (فرهنگ رشیدی ). || همسفر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله