سنگریز
لغتنامه دهخدا
سنگریز. [ س َ ] (نف مرکب ) کسی که سنگ میاندازد و سنگ می ریزد. (ناظم الاطباء). || (ن مف مرکب ) سنگسار. (ناظم الاطباء). کسی که سنگ بر آن ریخته باشند. (آنندراج ) :
گهی با چنان گوهر خانه خیز
چو بوطالبی را کنی سنگ ریز.
|| (حامص مرکب ) ریزش سنگ . (آنندراج ) :
مگر چاره سازم در این سنگریز
چو بیچاره از سنگ دارم گریز.
گهی با چنان گوهر خانه خیز
چو بوطالبی را کنی سنگ ریز.
نظامی .
|| (حامص مرکب ) ریزش سنگ . (آنندراج ) :
مگر چاره سازم در این سنگریز
چو بیچاره از سنگ دارم گریز.
نظامی (از آنندراج ).