سلندرلغتنامه دهخداسلندر. [ س َ ل َ دَ ] (ص ) در تداول عامه ، حیران . متحیر. (یادداشت بخط مؤلف ). سرگردان . ویلان . (فرهنگ فارسی معین ). که نداند تکلیف او چیست . سرگردان و سلندر. سخت سرگشته و آواره .