سعدالدین
لغتنامه دهخدا
سعدالدین .[ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) هروی . از فضلا و شعرای زمان سابق و معاشر شمسی طبسی و پوربهای جامی شاگرد او بوده و خواجه عزالدین فریومدی را که در زمان چنگیزخان وزیر خراسان بود مداحی نموده وفاتش در سنه تسع و اربع وستمائه واقع شده . و به مداحی حضرت شاه اصفیا و سلطان اولیاء علی بن ابیطالب مفاخرت میکرده و نعت و منقبت میگفته . و قریب پنجهزار بیت دیوان داشته . از اوست :
صبح است ای بت گلروی می بیار
تا روح پروریم از آن راح خوشگوار
گه چنگ زنیم بدان زلف مشگبوی
گه بوسه برکنیم از آن لعل آبدار.
صبح است ای بت گلروی می بیار
تا روح پروریم از آن راح خوشگوار
گه چنگ زنیم بدان زلف مشگبوی
گه بوسه برکنیم از آن لعل آبدار.
(از مجمعالفصحاء ج 1 ص 248).