سطاره
لغتنامه دهخدا
سطاره . [ س َطْ طا رَ ] (ع اِ) مسطره . خطکش و در ادب فارسی بدون تشدید طا بکار رفته است :
تو راست باش تا دگران راستی کنند
دانی که بی سطاره نرفته است جدولی .
تو راست باش تا دگران راستی کنند
دانی که بی سطاره نرفته است جدولی .
سعدی .