ترجمه مقاله

سرگین گردان

لغت‌نامه دهخدا

سرگین گردان . [ س ِ گ َ ] (اِ مرکب ) جُعَل باشد و آن را کشتک نیز خوانند. (جهانگیری ). سرگین غلطان است که جُعَل باشد. (برهان ) (آنندراج ).خبزدوک . (زمخشری ). رجوع به گوگال و گوگردانک شود.
ترجمه مقاله