ترجمه مقاله

سررفته

لغت‌نامه دهخدا

سررفته . [ س َرْ، رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از مقسوم و مقدر و سرنوشت . (آنندراج ) :
روزی سررفته افزون تر به نادان میرسد
طفل را با یک دهن شیر از دو پستان میرسد.

محسن تأثیر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله