سرایت
لغتنامه دهخدا
سرایت . [ س ِ ی َ ] (ع مص ) تأثیر و دررفتن واثر کردن چیزی در چیزی . (غیاث ). سرایة :
نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست .
رجوع به سرایة شود. || درگذشتن از چیزی . (غیاث اللغات از صراح اللغة). رجوع به سرایة شود.
نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست .
مسعودسعد.
رجوع به سرایة شود. || درگذشتن از چیزی . (غیاث اللغات از صراح اللغة). رجوع به سرایة شود.