سد
لغتنامه دهخدا
سد. [ س َ ] (از ع ، اِ) مخفف سَدّ است . (ناظم الاطباء) :
این جهان محدود و آن خود بی حد است
نقش و صورت پیش آن معنی سد است .
رجوع به سَدّ (اِ) شود.
این جهان محدود و آن خود بی حد است
نقش و صورت پیش آن معنی سد است .
مولوی .
رجوع به سَدّ (اِ) شود.