سد گشادن
لغتنامه دهخدا
سد گشادن . [ س َدد / س َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) خراب کردن و هدم نمودن . (آنندراج ). || تسخیر کردن و در تصرف خود آوردن . (آنندراج ) :
ملک همه خسروان گرفتیم
سد همه دشمنان گشادیم .
ملک همه خسروان گرفتیم
سد همه دشمنان گشادیم .
انوری .