سخن گستردن
لغتنامه دهخدا
سخن گستردن . [ س ُ خ َ گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) بیان کردن بشرح و بسط. (آنندراج ) :
خشم گیری جنگ جویی چون بمانی ازجواب
خشم یکسو نه سخن گسترکه شهر آوار نیست .
به اندازه باید سخن گسترید
گزاف سخن را نباید شنید.
خشم گیری جنگ جویی چون بمانی ازجواب
خشم یکسو نه سخن گسترکه شهر آوار نیست .
ناصرخسرو.
به اندازه باید سخن گسترید
گزاف سخن را نباید شنید.
نظامی (از آنندراج ).