ترجمه مقاله

سبکدستی

لغت‌نامه دهخدا

سبکدستی . [ س َ ب ُ دَ ] (حامص مرکب )جلدی . چابکی در کارها که بدست کنند. (رشیدی ). شعوذه . (دهار) : و اسود از بنی مذحج بود و چیزها کردی شگفت که مردم را عجب آمدی از سبکدستی او و بزبان فصیح و گشاده و سخندان بود. (قصص الانبیاء ص 234).
مرا به نیم کرشمه بکشتی ای کافر
فغان ز کفر تو و آه از این سبکدستی .

خاقانی .


ترجمه مقاله