سالیانیلغتنامه دهخداسالیانی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) سالانه . وظیفه ٔ یکساله . (استینگاس ). || مدید. دیرین . طولانی : بحق صحبت ما سالیانی بحق دوستی و مهربانی .(ویس و رامین ).