سالک
لغتنامه دهخدا
سالک . [ ل ِ ] (اِخ ) از اهل آن ولایت (اصفهان ) است . سوای این شعر از او مسموع نشد:
جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او
منفعل گشت و بمن گفت ترا میجویم .
جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او
منفعل گشت و بمن گفت ترا میجویم .
(آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 182).