ترجمه مقاله

سالغ

لغت‌نامه دهخدا

سالغ. [ ل ِ ] (ع ص ) گاو و گوسپنددندان ناب برآورده و یا دندان شش سالگی ریخته . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گاو یا گوسپند که بشش سالگی رسیده باشند و دندان شش سالگی نریخته باشند. (استینگاس ). بزغاله ٔ شش ساله . (دهار). نام بچه ٔ گوسفند در سال ششم . (تاریخ قم ص 178). گاو شش ساله . (دهار) (غیاث ). گوسفند شش ساله . (غیاث ).
ترجمه مقاله