ترجمه مقاله

ساجر

لغت‌نامه دهخدا

ساجر. [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) جائی است که سیل بدان بگذرد و آن را پر کند. (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). جائی است که بر آن سیل آید پس پر کند آنرا. (شرح قاموس ). جائی که آب سیل او را پر کرده باشد. (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیلی که همه جا را پر میکند. (اقرب الموارد) .
ترجمه مقاله