ترجمه مقاله

سابور

لغت‌نامه دهخدا

سابور. (اِخ ) معرب شاپور (شاه پوهر) است . رجوع به شاپور شود. جوالیقی در المعرب آرد: سابور فارسی است ودر زبان عرب از قدیم آمده است . عدی ّ بن زید گوید:
این کسری کسری الملوک ابوسا
این ام این قبله سابور.
و در فارسی شاه پور است و باین صورت اعشی در سخن خود آرد:
اقام به شاهبور الجنو-
-د حولین یضرب فیه القدم .
رجوع به المعرب جوالیقی ص 20 و 56 و 133و 194 و 282 شود. || مزید مؤخر امکنه : ازار ساپور. بُت سابور. برج سابور. (عسکر مکرم در خوزستان ). بزرج سابور. (بزرگ شاپور). جندی ساپور. خسرو ساپور. (شهرانبار در جانب چپ فرات ). فیسابور. نیسابور. رجوع به هر یک از این کلمات شود.
ترجمه مقاله