زیاندن
لغتنامه دهخدا
زیاندن . [ دَ ] (مص ) به جان آوردن .حیات دادن . (ناظم الاطباء). زندگی دادن : بدانکه روزی دهنده ٔ بندگان منم اگر خواهم ترا بمیرانم و اگر خواهم بزیانم . توبه کن . (قصص الانبیاء ص 100).
بفضل خویش مسلمان زیان مرا یارب
بری مکن ز مسلمانی ار بری جانم .
رجوع به زی و زیستن شود.
بفضل خویش مسلمان زیان مرا یارب
بری مکن ز مسلمانی ار بری جانم .
سوزنی (از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به زی و زیستن شود.