زونگلغتنامه دهخدازونگ . [ زَ وَ ] (ص ) بمعنی زونزک است که مردم گوژپشت و حقیر باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). مرد گوژپشت زبون و حقیر بود. (جهانگیری ).