زنیان
لغتنامه دهخدا
زنیان . [ زِ ] (اِ) ژنیان . نانخواه را گویند و آن تخمی است که بر روی خمیر نان پاشند. (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نانخواه . (از جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) :
آبله زیب روی خوبان است
لذت نان نگر ز زنیان است .
آبله زیب روی خوبان است
لذت نان نگر ز زنیان است .
شهاب الدین (از جهانگیری ).