ترجمه مقاله

زمودن

لغت‌نامه دهخدا

زمودن . [ زَ دَ ] (مص ) نقش و نگار کردن . (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ).نگار کردن . (شرفنامه ٔ منیری ). نقش کردن . (فرهنگ جهانگیری ). || زردوزی کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله