زق زقلغتنامه دهخدازق زق . [ زُ زُ ] (اِ) زغزغ و احساس ناملایم در زخم و جای سوختگی . (ناظم الاطباء). با کردن و افتادن صرف شود: از بس آب سرد بود که دستهام به زق زق افتاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).