ترجمه مقاله

زرکان

لغت‌نامه دهخدا

زرکان . [ زَ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در شش فرسخی شهر شیراز که یکهزار خانه ٔ آباد و معمور دارد، وقتی کان زر داشته و زرقان معرب آن است و مرقد سیدنسیمی شاعر در آنجاست که مرید شاه فضل نعمی بوده و شهید شده رحمةاﷲ. (انجمن آرا) (آنندراج ). قصبه ای است در زیر قلعه ٔ ایگ (دارالملک شبانکاره ). هوایش به اعتدال نزدیک بود، اما آبش ناگوارنده است و در او غله ، پنبه ، میوه و خرما بسیار نیکو باشد. (نزهة القلوب ج 3 ص 138). رجوع به زرقان و فارسنامه ٔ ناصری شود.
ترجمه مقاله