زرغون
لغتنامه دهخدا
زرغون . [ زَ ] (اِخ ) موضعی بماوراءالنهر. ظاهراً قریه ای از اعمال نخشب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
دی جانب زرغون به یکی راه گذر بر
افتاد دو چشمم به یکی طرفه پسر بر.
دی جانب زرغون به یکی راه گذر بر
افتاد دو چشمم به یکی طرفه پسر بر.
سوزنی (یادداشت ایضاً).