ترجمه مقاله

زحار

لغت‌نامه دهخدا

زحار. [ زُ ] (ع اِ) شکم روش سخت . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). بُرنیش و نستک شکم . (مهذب الاسماء). || آزاری است در شکم که خون جاری میگرداند از شکم . و همچنین است زحیر و زحارة.(از ترجمه ٔ قاموس ). نوعی بیماری است و علامت آن برازکردن پی در پی و بدفعات است همراه با درد و خستگی وقسمت اعظم آنرا خون و بلغم تشکیل میدهد. (از المعجم الوسیط). رجوع به زحیر شود. || علتیست مرشتران را. (ترجمه ٔ قاموس ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیماریی است شتران را که در اثر آن دچار شکم روش میگردند تا آنجا که چیزی از شکم ایشان بیرون نیاید. (از متن اللغة) (از تاج العروس ). || (مص ) زاییدن ، و همچنین است زحیر و زحارة. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به زحیر و زحارة شود.
ترجمه مقاله