زامیم
لغتنامه دهخدا
زامیم . (اِخ ) رودخانه ای است بسیار بزرگ . (برهان قاطع) (آنندراج ). نام رودخانه ای است بس بزرگ . (فرهنگ جهانگیری ) :
ز جود چون چه زمزم ز پای اسماعیل
پدید شد ز کفش بحر قلزم و زامیم .
و رجوع به فرهنگ جانسن انگلیسی و نیز رجوع به زادمیم شود.
ز جود چون چه زمزم ز پای اسماعیل
پدید شد ز کفش بحر قلزم و زامیم .
سوزنی .
و رجوع به فرهنگ جانسن انگلیسی و نیز رجوع به زادمیم شود.