رویناس
لغتنامه دهخدا
رویناس . (اِ) روناس . گیاهی است ، جامه بدان رنگ کنند. (فرهنگ خطی ). روناس . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از شعوری ج 2 ص 24) :
خون در عروق بفسردم همچو رویناس .
خون در عروق بفسردم همچو رویناس .
نزاری قهستانی (از جهانگیری ).