ترجمه مقاله

روزنامچه

لغت‌نامه دهخدا

روزنامچه . [ م َ / م ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کاغذی که در آن حساب یا احوال هرروزه ٔ کسی مرقوم باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دفتری که در آن محاسبات یومیه را نویسند. (لغت محلی شوشتر) : اجناس خوراکی که پیشکش می آوردند... موافق طومار... صاحب جمعان بیوتات و مشرفان در روزنامچه عمل می نمایند. (تذکرة الملوک ص 9). وجه واجبی را... روز بروز [ در ] روزنامچه قلمی و بنظر معیرالممالک میرساند. (تذکرة الملوک ص 33). رجوع به روزنامه و روزنامة و روزنامجه و روزنامجات شود. || تقویم قمری طوماری که آنرا روزمه نیز گویند. (از لغت محلی شوشتر).
ترجمه مقاله