ترجمه مقاله

روحاء

لغت‌نامه دهخدا

روحاء.[ رَ ] (اِخ ) موضعی است میان حرمین بر سی یا چهل میل از مدینه . (منتهی الارب ). جایی است از اعمال فُرْع در فاصله ٔ چهل روز، و بقولی در سی وشش و بقول دیگر درسی روز از مدینه . در این محل بود که «تبع» هنگام برگشتن از جنگ اهل مدینه بقصد رفتن به مکه ، فرودآمد و استراحت کرد و بهمین مناسبت «روحاء» نامیده شد، و منسوب به آن روحاوی است . زنی اعرابی گوید :
و ان حال عرض الرمل و البعد دونهم
فقد یطلب الانسان ما لیس رائیا
یری اﷲ أن القلب اضحی ضمیره
لما قابل الروحاء والعرج قالیا.

(از معجم البلدان ).


ترجمه مقاله