ترجمه مقاله

روبرگردان

لغت‌نامه دهخدا

روبرگردان . [ ب َ گ َ ] (نف مرکب ) برگرداننده ٔرو. اعراض کننده . مُعْرِض . پشت کننده . روی برتابنده .
- روبرگردان نبودن از ؛ اعراض نکردن از. پشت نکردن به . رو برنتافتن : فلانی از یک بطر عرق یا یک قاب پلو روبرگردان نیست . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله