ترجمه مقاله

رنف

لغت‌نامه دهخدا

رنف . [ رَ ن َ / رَ ] (ع اِ) بیدمشک بری . (از منتهی الارب ). بهرامج بری . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بهرامج است که بیدمشک باشد بلغت بربری و بعضی گویند عربی است .(برهان قاطع). بهرامج . (اختیارات بدیعی ). از درختان کوهستانی و معروف به خلاف بلخی است و بهرامج بری نیزگفته می شود و آن درختی است که بشب برگهای خود را به شاخه ها چسباند و چون روز شود باز و جدا شوند. (از الجماهر بیرونی ). || لاله . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله