ترجمه مقاله

رمکة

لغت‌نامه دهخدا

رمکة. [ رَ م َ ک َ ] (ع اِ) اسب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اسب و مادیان اسب تاتاری که برای نسل باشد. (منتهی الارب ). ستوری که به نسل گرفته می شود. ج ، رَمَک ، رِماک ، رَمَکات ، اَرْماک . (از اقرب الموارد). ماده از ستوران و این کلمه معرب است و اصل آن رمه و یا رمک فارسی است . (از المعرب جوالیقی ). اسب ماده . (غیاث اللغات ). || (ص ) مرد ضعیف و سست . (منتهی الارب ). رجل رمکة؛ مرد ناتوان . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله