ترجمه مقاله

رفاف

لغت‌نامه دهخدا

رفاف . [رَف ْ فا ] (ع ص ) براق . مانند اقحوان (بابونه ). (از اقرب الموارد). || (ص ) رفوگر :
کرده در کار علم رفاف کار قرمزی
ریشه ٔ نعلک زده نعلم در آتش میکند.

نظام قاری (دیوان ص 57).


ترجمه مقاله