ترجمه مقاله

رضی

لغت‌نامه دهخدا

رضی . [ رَ ] (اِخ )رضی اصفهانی . سامی گوید: آقا رضی از مردم اصفهان بود و برای گردش و سیاحت به هندوستان سفر کرد و در بازگشت به سال 1024 هَ . ق . درگذشت . بیت زیر از اوست :
در فراق تو خیالی است تن بی جانم
که چو فانوس به تحریک نفس می گردد.

(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


صاحب صبح گلشن ابیات زیر را از او آورده است :
نه هرکه چهره برافروخت از غم آزاد است
که سرخ رویی گل از طپانچه ٔ باد است .
نخواهم زیست چندانی که بازآرد پیامش را
وصیت نامه ای بر بال مرغ نامه بربستم .

(از ص 178).


آذر نیز سه بیت زیر را از وی درج کرده است :
از خدا قرب خود آن روز که می خواست رقیب
کاش آزادی ما نیز تمنا می کرد.
بجان آید دلم از ناصبوری
نصیب جان دوری باد دوری .
شد زین دو سه روزه رنجش تو
از ما دل روزگار خالی .
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 181). رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکره ٔ حسینی ص 134 و 133 و صبح گلشن ص 178 و ریحانة الادب ج 1 صص 24-25 و سرو آزاد ص 31 شود.
ترجمه مقاله