ترجمه مقاله

رشتک

لغت‌نامه دهخدا

رشتک . [رِ ت َ ] (اِ) رشته که پیوک و عرق معدنی نیز گویند. (ناظم الاطباء). بیماریی است ویژه ٔ سرزمین بخارا که رشته نیز گویند، و کاف علامت تصغیر است . (از شعوری ج 2 ورق 18). و رجوع به رشته در همین معنی شود. || ریسمان کوچک و خرد. (آنندراج ). || رسوایی و جرم . (آنندراج ).
ترجمه مقاله