ترجمه مقاله

رز

لغت‌نامه دهخدا

رز. [ رُزز ] (ع اِ) لغتی است در اَرُزّ و آن در عصر ما بیشتر مصطلح است . (از اقرب الموارد). برنج . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مؤلف نشوءاللغه گوید: در کلمه ٔ رُزّ بجای تشدید نونی آورده بصورت رُنْز گویند. رجوع به ذیل ص 124 همان کتاب شود. جوالیقی در بحث از کلمه ٔ اَرُزّ گوید: آن اسمی اعجمی است و همزه ٔ آن زاید است و در آن لغات : اُرُز، اَرُزّ، رُنْز و... است .(از المعرب جوالیقی ص 34). احمد محمد شاکر، مصحح کتاب ، در حاشیه ٔ همان صفحه آرد: زبیدی گوید: در نزد عوام رُزّ مشهورتر است . و رجوع به مترادفات کلمه شود.
ترجمه مقاله