رباخوار
لغتنامه دهخدا
رباخوار. [ رِ خوا / خا ] (نف مرکب ) سودخوار. پاره خور.(یادداشت مرحوم دهخدا). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورنده ٔ سود مرابحه . پول رباخوار. (ناظم الاطباء). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. (ناظم الاطباء) :
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
و رجوع به ربا و رباخواره شود.
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی .
و رجوع به ربا و رباخواره شود.