راوکیلغتنامه دهخداراوکی . [ وَ ] (ص نسبی ) راوک . صاف و پالوده : بگذشت ماه و روز بخیر و مبارکی پر کن قدح ز باده ٔ گلرنگ راوکی .ظهیر فاریابی (از آنندراج ).