ذریت
لغتنامه دهخدا
ذریت . [ ذُرْ ری ی َ ] (ع اِ) پشت فرزندان .
نسل :
ای بار خدای همه ذریت آدم
با ملک سلیمانی و با حکمت لقمان .
ابلیس لعین بدین زمین اندر
ذریّت خویش دید بسیاری .
نسل :
ای بار خدای همه ذریت آدم
با ملک سلیمانی و با حکمت لقمان .
ناصرخسرو.
ابلیس لعین بدین زمین اندر
ذریّت خویش دید بسیاری .
ناصرخسرو.