دیوان سیه کردن
لغتنامه دهخدا
دیوان سیه کردن . [ دی ی َهَْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صحیفه ٔاعمال سیاه کردن . کنایه از معصیت کردن :
ز غیبت چه میخواهد آن ساده مرد
که دیوان سیه کرد و چیزی نخورد.
ز غیبت چه میخواهد آن ساده مرد
که دیوان سیه کرد و چیزی نخورد.
سعدی .