دیلماج
لغتنامه دهخدا
دیلماج . (ترکی ، ص ، اِ) ترجمان . مترجم . سخن گزار. تیلماجی . (یادداشت مؤلف ). کسی که از زبانی بزبان دیگر ترجمه کند. ظاهراً ترکی است و اصل آن «دیلیم آج » بمعنی «زبانم را بازکن » بوده است . و رفته رفته تخفیف یافته و به این صورت بمعنی ترجمان مترجم بکار رفته است . (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). کلمه ترکی است اما صورتی که برای اصل آن ذکر شده است بر اساسی نیست . (یادداشت لغتنامه ).