ترجمه مقاله

دیرگاهی

لغت‌نامه دهخدا

دیرگاهی . (ص نسبی مرکب ، ق مرکب ) مدتی مدید. منسوب به دیرگاه . مدتی طویل . مقابل زودگذار. (یادداشت مؤلف ) :
به کوه اندرون مانده ٔ دیرگاهی
به سنگ اندرون زاده ٔ باستانی .

فرخی .


|| قدیم . دیرینه :
بگفت این و پس هر دو برخاستند
غم دیرگاهی ز دل کاستند.

فردوسی .


ترجمه مقاله