ترجمه مقاله

دیدار شدن

لغت‌نامه دهخدا

دیدار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مرئی شدن . (یادداشت مؤلف ) :
سپهبد همیراند بر پیل راست
چو دیدار شد ببر خفتان بخواست .

اسدی .


ترجمه مقاله