ترجمه مقاله

دگر کردن

لغت‌نامه دهخدا

دگر کردن . [ دِ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تغییر دادن . (یادداشت مرحوم دهخدا). عوض کردن . مبدل کردن . تعویض کردن :
وز آن پس دگر کرد میخ درم
همان میخ دینار و از بیش و کم .

فردوسی .


آئین تنت همه دگر شد
تو نیز بجان دگر کن آئین .

ناصرخسرو.


بر تو تا زنده ام دگر نکنم
گر چه کار جهان دگر گردد.

خاقانی .


اگر خواهی حسابم را دگر کن
ره نزدیک را نزدیکتر کن .

نظامی .


ترجمه مقاله