دولت زای
لغتنامه دهخدا
دولت زای . [ دَ / دُو ل َ ] (نف مرکب ) که سعادت و نعمت پدید آورد :
بخت را کوست بکر دولت زای
عقد بر شاه کامران بستند.
که ظفر و نصرت را با رای دولت زای و رایات مملکت افزای ما هم عنان گردانیده است . (تاریخ جهانگشای جوینی ).
بخت را کوست بکر دولت زای
عقد بر شاه کامران بستند.
خاقانی .
که ظفر و نصرت را با رای دولت زای و رایات مملکت افزای ما هم عنان گردانیده است . (تاریخ جهانگشای جوینی ).