دوسری
لغتنامه دهخدا
دوسری . [ دُ س َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دارای دوسر. دوسره . با دو سر. (یادداشت مؤلف ). || قسمی از خیمه . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) :
دشمن جان ترا عزم بیابان فناست
دایم از نیزه ز بهرش دوسری بر سر ماست .
|| روپوش کجاوه . (ناظم الاطباء). کرباسی که بر روی محمل کشند از عالم خلاف . (از آنندراج ). || (حامص مرکب ) نفاق . (غیاث ) (آنندراج ). دورنگی و دورویی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسر شود.
دشمن جان ترا عزم بیابان فناست
دایم از نیزه ز بهرش دوسری بر سر ماست .
شفیع اثر (از آنندراج ).
|| روپوش کجاوه . (ناظم الاطباء). کرباسی که بر روی محمل کشند از عالم خلاف . (از آنندراج ). || (حامص مرکب ) نفاق . (غیاث ) (آنندراج ). دورنگی و دورویی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسر شود.