ترجمه مقاله

دموج

لغت‌نامه دهخدا

دموج . [ دُ ] (ع مص ) درآمدن در چیزی و استوار شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). محکم شدن چیزی در چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ). درآمدن در چیزی و پنهان شدن در آن . (ناظم الاطباء). || گام کوتاه زدن و بشتاب دویدن خرگوش و شتر و دیگر حیوانات . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله