دمخسینوس
لغتنامه دهخدا
دمخسینوس . [دَ خ َ ] (اِخ ) نام بازرگانی در وامق و عذرای عنصری که عذرا را از منقلیوس بدزدید. (یادداشت مؤلف ) (از لغت فرس اسدی ) (از برهان ) (از آنندراج ) :
دل دمخسینوس شد ناشکیب
که در کار عذرا چه سازدفریب .
دل دمخسینوس شد ناشکیب
که در کار عذرا چه سازدفریب .
عنصری .