دلخراش
لغتنامه دهخدا
دلخراش . [ دِ خ َ ] (نف مرکب ) دل خراشنده . خراشنده ٔ دل . آنچه دل را آزار دهد. آنچه شخص را آزرده و رنجه کند. جانکاه و جانگزا. (آنندراج ). || مخوف . موحش . هولناک . (ناظم الاطباء) :
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش .
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش .
مولوی .